جدول جو
جدول جو

معنی اوکه سر - جستجوی لغت در جدول جو

اوکه سر
روستایی از دهستان جلال ازرک جنوبی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شوره سر
تصویر شوره سر
در پزشکی پوسته های ریز که به واسطۀ قارچ های کچلی یا عارضۀ دیگر از پوست سر جدا می شود و در لا به لای موها جا می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
(لِ سِ)
دهی از دهستان باسگ که در بخش سردشت شهرستان مهاباد واقع است و 507 تن سکنه دارد. در دو محل به فاصله نیم کیلومتر به نام کوله سر بالا و پایین مشهور است و سکنۀ کوله سر بالا 278 تن می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی از بخش قصرقند که در شهرستان چاه بهار واقع است و 250 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
کوه. کوهستان. (از فهرست ولف). کوهسار. سرکوه:
ز ره دامنش را بزد بر کمر
پیاده برآمد بر آن کوه سر.
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 4 ص 893).
چنین گفت کین کوه سر، خان ماست
بباید کنون خویشتن کرد راست.
فردوسی (ایضاً ص 897).
سپیده چو برزد سر از کوه سر
پدید آمد از دور رخشان سپر.
فردوسی (ایضاً ج 8ص 2595).
سواران پیاده به زرین کمر
از ایشان درخشنده شد کوه سر.
فردوسی (شاهنامۀ چ بروخیم ج 3 حاشیۀ ص 800)
لغت نامه دهخدا
(گُ جَ)
دهی است از دهستان گابریک بخش جاسک شهرستان بندرعباس. واقع در خاور جاسک و 10000گزی جنوب راه مالرو جاسک به چاه بهار است. جلگه و گرمسیر و سکنۀ آن 50 تن است. آب آن از چاه و محصول خرماو شغل اهالی زراعت و صید ماهی و راه آن مالرو است. پاسگاه گمرک دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(اَ لَ سَ)
از دیه های هزارجریب. (مازندران و استراباد رابینو ص 122 و ترجمه همان کتاب ص 164)
لغت نامه دهخدا
پوسته هاس ریزی که بواسطه قارچهای کچلی یا عارضه دیگر از پوست سر جدا میشود و لابلای موها جا می گیرد
فرهنگ لغت هوشیار
محل کوره های زغال چوب و جایی که زغال تهیه کنند
فرهنگ گویش مازندرانی
بلندی، فراز، بالا یال
فرهنگ گویش مازندرانی
چمباتمه
فرهنگ گویش مازندرانی
برای این، به خاطر این
فرهنگ گویش مازندرانی
از مناطق کوهستانی و ییلاقی شاه کوه و ساور استرآباد
فرهنگ گویش مازندرانی
پستویی در آغل یا گاوسرا که شیر و ماست و کره را در آن گذارند
فرهنگ گویش مازندرانی
جایی که خاکش شور و نمکین است
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی جنگلی در نزدیکی روستای ویسر کجور
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع گنج افروز بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان گیل خواران قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع جنت رودبار تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
نام کوهی در قسمت جنوبی غربی زوات از کلارستاق تنکابن که آثاری
فرهنگ گویش مازندرانی
نام دهکده ای در چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
حمام کردن، کنایه از غسل کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
چشمه ای در حومه آلاشت سوادکوه که آب معدنی آن مشهور است
فرهنگ گویش مازندرانی